- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مصائب خروج کاروان اهل بیت علیهم السلام از کربلا
روی زمین افـتادی و بال و پرت رفت نا بـاورانه نـیـزه در نـیـزه سرت رفت تـو زینت دوش نـبی بودی ولی حـیـف خوردی زمین و زیر مرکب پیکرت رفت |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در خروج از کربلا
نـیـرو نـمـانـده است بـه بـازو بـرادرم تــا نــیــزههـای در بــدنـت را درآورم ای عمر من چگونه تنت اینچـنین شده بالا بلـنـد قـامـت تو چـون نـگـیـن شده |
زبانحال دختر سیدالشهدا علیهالسلام در خروج از کربلا
ما را نـمانـده است دگر وقت گـفـتگـو تا درد خویش با تو بگـوئـیم مو به مو از خار، گرچه گِرد حرم پاک کردهای تا شام و کوفه راه درازی است پیش رو |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا
روزگـار خوشم ای یار نظر شد دیدی باز هم زینب تو خون به جگر شد دیدی سر و سامان مرا دست به دستش کردند کـیـسۀ لشگـر کـوفه پُـر سر شد دیـدی |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا
هر طرفی که میروم در سرمن هوای تو هست ضیاء دیدهام رأس ز تن جدای تو |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا
ای سر بریده بال و پرم را نگـاه کن داغی که مانده بر جگرم را نگاه کن پا شـو کمک بده که سـوار شتـر شوم نا محـرمـان دور و بـرم را نگـاه کن |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا
حال که ای هـمسـفـر، بیتو سفـر میکنم زاد ره خـویش را، خـون جـگـر میکـنم تـیره کـنم صبـح را، شعـلـه زنم شـام را ز آنکه شب خویش را، بیتو سحر میکنم |
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا
برای داغِ حرم او همیشه چون سپر است صبور باشی اگر، درد و غصه بیشتر است چگونه صبر نموده بر آن مصائب سخت کسی که مظهـر الله و زیـنت پـدر است |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا با برادر
بیبـهـار تو اگـر زنـده بـمـانـم چهکـنم بیتو بیتاب تر از برگ خـزانم چهکنم قاتـلت نیزه نشد، داغ علی کشت تو را حـال داغ تـو شده قـاتـل جـانـم چهکـنم |
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا
تو صبح روشنی که به خورشید رو کنی حاشا که شـام را خـبر از تار مو کنی طـوفـانی و تـمـوّج اگر سـر بـرآوری آتـشـفـشـان دردی اگر سـر فـرو کنـی |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا با برادر
من کرببـلا را چو خـزان دیدم و رفتم چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم ای باغ که داری تو بسی گل بگلستان این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا با برادر
خـواهم نشـست آیـنه سان در بـرابرت تا بنـگـرم به چشم عـلـی رزم آخـرت ای آفـتـاب بر سـرِ سـرنـیـزهها بـتـاب قـرآن بخـوان برای تـسلّای خواهـرت |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در خروج از کربلا با برادر
ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم! آیـا تـویـی بـرادر مـن؟ نـیـست بـاورم با آنکه در جـوار تو یک عـمر بوده ام نشـناسـمت کنون که تو هـستی برابرم |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام خروج از کربلا
میـان نـالـۀ خود مـیبـرم نـوای تو را که خطبه خطبه شوم شرح،ماجرای تو را تـمام بـار به دوش من است میبـیـنی که میکشم به سرِ شانه کربلای تو را |
مصائب خروج اهل بیت از کربلا
رسید وقت سفر، سر به زیر شد زینب حسینْ چشم تو روشن! اسیر شد زینب هزار زخم، روی پیکرت دهن وا کرد هـزار سـالْ زِ داغ تـو پـیـر شد زینب |
سبک های سقائی خروج اهل بیت از کربلا
پخش سبک ۳ (به سبک: دل تو را من اگر شکستم) عــزیــز بـا جــان بـرابـر مـن شهـیـد عـطـشـان؛ بـرادر مـن فـتاده بر خاک چو در بر مـن به جـسم بی سر، نظـر نـمـودم |
خروج اهل بیت از کربلا و مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها
بـاور نمیکـنـم سـرِ بـازار بـردنـت نامحـرمان به مجلس اغـیار بردنت از سینۀ حسین، تو را چکمهای گرفت از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا
بِبَـریدم که پـیام از تنِ بی سر دارم حـرفها با سپهِ کـوفه ز حـنجـر دارم شِکوه بر فاطمه دارم ز جسارتهاتان من شکـایت ز شما نزد پیـمبر دارم |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا
نـبـریـدم! پـسـر مـادرم ایـنـجـا مـانـده پنج تن یک تـنه بر دامن زهـرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونـس بی کسی من تک و تنهـا مانده |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه
زینب چو جسم پاک برادر نظاره کرد کرد این خطاب و پیرهن صبر پاره کرد ای تشنه لب به سوی که بعد از تو رو کنم؟ جویم که را که درد دل خود به او کنم؟ |